167
Tuesday, 15 Esfand 1402، 09:21 AM
قبلتر وقتی آدمایی رو میدیدم که به اصطلاح بهشون میگن دیونه ، اونایی که بلند با خودشون حرف میزنن و بحث میکنن، یا حتی آدمایی که کنترلی روی احساسشون ندارن، زود عصبی میشن و زود میفتن به گریه و... واقعا درکشون نمیکردم اینکه چطور یه آدم با ذهن و آگاهیای که داره دچار این حجم از دفرمه شدن بشه.
ولی الان درک میکنم چون بیشتر خودمو تو مسیر اونا میبینم. حس یه بمب ساعتی رو دارم. مدام میشنوم: تیک تاک، تیک تاک... حس میکنم لب مرزم. که با دیوانگی و از دست دادن همهی کنترلم، شونه به شونم. که میترسم. ترس از اینکه قراره کجا و چطور هل آخر رو بخورم و تو قعر این دره سقوط کنم. که نخ تسبیح اینجا پاره میشه یا اینجا؟
- 02/12/15