19: روزهای بهتر
دیشب بعد از وقفه چندماهه از زمستون سال قبل اشتراک باشگاه رو تمدید کردم. آخر تمرین خودمو وزن کردم و اونقدر عدد پایینی رو نشون میده که برای کسی به سن و قد من مضحکه¹. عجیبتر از اون اینجاست که(تقریبا) هیچ حس کمبودی ندارم و تا حد عجیبی(روم نمیشه بگم زیاد) از تناسبات بدنم راضیام. فکر میکنم دلیلش چارچوب خوب ارثی و نه چیز بیشتری. البته نه از کسی برنامه گرفتم و نه خیال(صادقانهترش "مانی") تغذیه برداشتن دارم. کلا دلی. تنها مانع جدی هم فکر میکنم کماشتهاییمه.
افکار مزاحم و دلهرهآور از راه دور منو برانداز میکنن. حضورشون خیلی کمرنگتر شده و عملا دارم طعم روزای عادیای که داشت فراموشم میشد رو دوباره میچشم.
گرچه هیچکدوم از این نشونههای ارامش باعث نمیشه که یادم بره باید یه فکری به حال بعضی چیزا بکنم. زیرپوستی و بیخیال حرف مشاور رو به مامانم میزنم. طوری که نه نگران بشه و نه اگه واقعا مراجعه کردم تعجب کنه.
هر چی که هست و هر چی که بود باعث شده بیشتر ممنون روزای عادی و معمولیم باشم. الحمدلله علی کل حال.
1: (۵۵)
- 02/03/01