176
دیشب بعد از پنج روز برگشتم خونه از مسافرت. یه جمع مجردی فامیلی. شاید نهایتا دو بار از خودم عکس گرفتم. نه استوری گذاشتم. نه ساحل به کسی زنگ زدم نه لایو رفتم نه از ویلای اورپرایس هیجان زده شدم.
این مدت به جز یکی دو نفر، با کسی حرفی نزدم. بخشی از اون بخاطر اینه که از رو زدن تا گوش شنوا پیدا کردن بیزارم بخشی دیگهش هم یه صدای درونیه که میگه علیرغم به زبون اوردنش، هیچ وقتِ هیچ وقت عمیقا نپذیرفتم که مسئولیت خودم و زندگیم رو تنها و فقط تنهایی باید به دوش بگیرم. گرچه مطمئن نیستم که عقلانیه یا نه ولی میگه که از این وقتها و فرصتها باید استفاده کنم تا این بندها رو کمکم قیچی کنم.
- ۳ نظر
- 26 Farvardin 03 ، 21:03