80
روز تعطیلی، یکی رو میخوام بیاد بزنتم بلکه پا شم درست و حسابی جمع کنم این اتاق بهم ریخته رو.
+ مهدی میگه شب، روضه بیا خونهمون. نمیدونم میرم یا نه. فکر میکنم هر چی سالها دارن میگذرن لیاقت و سعادتم برای این جور مجلسها کمتر و کمتر میشه. گرچه حرفای تکراری و بیمغز سخنرانها بیتاثیر نیست.
- 02/04/30
من به طرز عجیبی فقط به خاطر اینکه انقدر تو رختخوابم بودم، نشستن برام سخت شده از خودم دریغش کردم و خیلی وقته نرفتم....خیلیییی...