131
Sunday, 3 Dey 1402، 07:50 PM
بیشترین چیزی که باعث رنجش و آسیب من و حالمه، خود فکر به اینه که چرا اینجوریم؟ ترسیدن از ترس اینه که قراره بترسی. رنجیدن از اینه که چرا داری میرنجی. اضطراب از اینه که چرا اضطراب داری و ناامیدی از اینه که چرا نمیتونی مقابله کنی و شاید بدتر از اون نمیدونی چجوری مقابله کنی.
رنجیدن اضطراب و استرس گرچه سختن و داشتنش بیشتر از کافیه ولی اون وقتی که ذهنم شروع میکنه به فکر کردن درموردشون، اون لحظهای که متوجه این میشم که "من مشکل دارم"، که بقیه نرمالن، که بقیه مشکلاتشون بیرونیه که مشخصه، که رنجشون از بقیهست از زندگیه و... و اینقدر ذاتی از وجود خودشون و ذهن خودشون نمیرنجن، اون لحظه درد و اضطراب ده برابر میشه و غیر قابل تحمل.
پ.ن امروز خوبم و فقط داشتم چرایی اینا رو فکر میکردم. خیلی وقته نوشتن برام مرده و لطفی نداره ولی همینم غنیمته.
- 02/10/03
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.