183
Wednesday, 2 Khordad 1403، 10:43 PM
هر چقدر بیشتر میگذره بیشتر با وقت گذروندن با خودم کنار میام. هنوز حساسم ولی تغییرات کوچیکی رو حس میکنم. دیگه بیتابی ندارم. دیگه در به در دنبال گوش شنوا نیستم. دیگه عطشی برای توضیح چرایی خودم ندارم. راضیم. دوست دارم به اون بخش مغز و ذهنم که خیلی وقته خاک گرفته همونجایی که کارخونه فکرا و ایدههای مثبته برسم. لذت نمیبرم و در عین حال رنج هم نمیبرم. از این بیخیالی از این آسودگی نسبی خوشحالم. و از این خوشحالی شرمی ندارم.
- 03/03/02