Alienated

از خود بیگانه‌ام.

Alienated

از خود بیگانه‌ام.

111

Saturday, 29 Mehr 1402، 04:04 PM

محبت و توجه‌ات رو بیشتر برای خودت نگه دار. آدما همیشه ارزشش رو ندارن.

  • 29 Mehr 02 ، 16:04
  • Almir ‌

110

Saturday, 22 Mehr 1402، 08:31 PM

ساده بگویم ترجمه تمام حالات من می‌شود: دلتنگی.

  • 22 Mehr 02 ، 20:31
  • Almir ‌

109

Tuesday, 18 Mehr 1402، 01:59 PM

دو هفته‌ای میشه که یه سال به عدد کذایی سنم اضافه شده. وقتی برای کار اداری رفیقم فرم پر میکردم، بعد نوشتن سن بخشی‌ ازم پوزخند میزد و بخش دیگم باور نمیکرد. راستش حس میکنم یه جایی، خیلی خیلی عقب، تو دور دستای گذشته‌ام خط نمودار زندگیم متوقف شده و سر جاش وایستاده. حس میکنم خیلی وقته که بزرگ نشدم، بهتر پخته‌تر و عمیقتر نشدم. چیزی یاد نگرفتم و در عین حال همه‌ی مشکلاتی که جمع میکردم و زیر گوشه‌ی فرش ذهنم قایم میکردم کم کم سر و کله‌شون، قویتر از قبل پیدا میشه و تک تک زیر پامو خالی میکنن.

خیلی وقته میخوام فرار کنم. از این چیزی که ساخته‌م از این چیزی که سر و شکل گرفته. از این من همیشه حال خراب.

حتی امروز که یه خرده نشسته بودم کمی جدی فکر میکردم که به چه چیزای دوست دارم برسم، با وجود اینکه نه حالم خراب بود نه چیزی، حتی تو همچین شرایطی هم دیدم که دوست دارم بذارم برم و یه جایی که قرار نیست کسی منو بشناسه یا بالعکس، برم و از صفرِ صفر شروع کنم. ولی خب میدونم بر فرض محال هم اگه همچین کاری کنم اولین حرکتم دادن بیکاری به خودم و خوابیدن و هیچ کاری نکردنه. حس میکنم از وقتی که لازم بوده از این قطار پرآشوب زندگی پیاده شم و نفسی چاق کنم و دو دو تا چهارتاهامو جمع و جور کنم، خیلی خیلی میگذره.

پ.ن: الان که اینا رو نوشتم میبینم خیلی وایب منفی و ناامیدانه‌ای داره و حقیقت اینه که حال معمولم خیلی بهتر از ایناست.

  • 18 Mehr 02 ، 13:59
  • Almir ‌

108

Wednesday, 12 Mehr 1402، 07:54 PM

دوست دارم حرف بزنم ولی هر چی جیبامو میتِکونم حرفی نیست.

از اون مدل حرف‌زدن‌ها نیست که حرف داری ولی نمیتونی بیانش کنی یا اینکه از درک شدن ناامیدی. نه از اون نوعش نیست. یه ننوشتن از سرِ صبره. که ببینی قراره چیکار کنی. که امتحان کنی این بار از لا و لوی فشار زندگی، چقدر حق انتخاب داری. که ببینی میشه به بهتر شدن تکیه کرد؟ که دل خوش کنی، نه این همون کاسه‌ست نه همون آش.

  • 12 Mehr 02 ، 19:54
  • Almir ‌

107

Saturday, 25 Shahrivar 1402، 11:34 PM

You know what I realized recently, not that it needed discovery, my depression started long before. Like years ago. little by little, year after year, month after month, with everything happening to me and my life it just added another layer on top of it. Making me drown. Making it so deep that I can't cut through it anymore. All I do now is to keep my mind busy to just forget how messed up I'm. 

When I'm like this I'm not fun to be around anymore. So there would be no emotional bond to create. When I'm with my friends it's kinda manageable cause it's a limited time. But otherwise it's not. that's why I've heard that I'm cold not understanding. Emotionally I'm not there and I seem like asshole that I don't have sympathy and fuck all...... 

And even my heartbeark is due to this. Why? Why should I suffer? Did I choose to be like this? Did I have any damn option?

...

Well, fuck it. I don't care anymore and anger does no favor. Whatever...

  • 25 Shahrivar 02 ، 23:34
  • Almir ‌

106

Wednesday, 22 Shahrivar 1402، 10:56 PM

میشینم دوساعت حرف میزنم باهاش. گوش میدم. همدردی میکنم. میفهممش و آخرش هم بهش مشاوره میدم که چجوری باهم کنار بیان و هوای همو داشته باشن. و نمیدونه وسط همه‌ی این حرفا دلم پیش خودشه. که حسرتش باهامه.که پشیمونم برای از دست دادن فرصتم.

همینه که هست. این خودکرده‌ی بدون تدبیر منه.

  • 22 Shahrivar 02 ، 22:56
  • Almir ‌

105

Saturday, 18 Shahrivar 1402، 02:07 PM

این روزا گرچه خیلی فرقی ندارن با روزای قبل، دارم مدام به کتاب اکهارت تول، تمرین نیروی حال گوش میدم. از طاقچه با صدای نیما رئیسی. فک میکنم بیشتر از ۲۰ یا ۳۰ساعت گوش دادمش. گرچه با گوش دادن نمیشه مطلبی رو قلبا بدست آورد ولی مثل لحظه‌های کوچیک روشنی میمونه که نور دلت رو تو این آشفته بازار زندگی قلقلک میده و میشه اون گوشه‌ی خلوت مخصوص خودت.

  • 18 Shahrivar 02 ، 14:07
  • Almir ‌

104

Friday, 17 Shahrivar 1402، 01:27 AM

راستش خودمم دیگه نمیدونم دارم چه گ میخورم. قبلنا عمدتا بدبختی بود و غم. الان شده ترکیبی از نکبت و کثافت و بدبختی و رذالت.

  • 17 Shahrivar 02 ، 01:27
  • Almir ‌

103

Tuesday, 14 Shahrivar 1402، 08:49 PM

هنوز هم دلم براش تنگ میشه. هنوز هم کنار کسی دیدنش آزاردهنده‌ست. آخراشه ولی، هنوز هم.

  • 14 Shahrivar 02 ، 20:49
  • Almir ‌

102

Wednesday, 8 Shahrivar 1402، 06:41 PM

The more I hate myself, the more distant, cold, and asshole I seem to others. So it's not about me being selfish but me, indulging in my own self-hatred. 

  • 08 Shahrivar 02 ، 18:41
  • Almir ‌